اَبیراهیaberration 1واژههای مصوب فرهنگستانناتوانی سامانۀ اپتیکی در تشکیل تصویر کامل متـ . اَبیراهی اپتیکی optical aberration
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. (مؤیدالفضلا).
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) ابورافع. از صحابه ٔ رسول صلوات اﷲعلیه . رجوع به ابورافع شود.
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) (مولی السید...) پدر او یکی از بزرگان اولیاء و اصلاً ایرانی بود و بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود. سلطان بایزید دوم در جوانی خویش بصحبت او نائل شد و از او کرامات دید. ابراهیم ابتدا در زاویه و خانقاه پدر خویش پرورش یافت و سپس برای تحصیل علم به بروس
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) (نهر...) نام رودی به شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب آن بحر ابیض است و بطول 25 هزارگز.
ابراهیم بن عبداﷲبن قیسلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲبن قیس . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن ِ ق َ ] (اِخ ) پدرش عبداﷲ بکنیت ابوموسی اشعری مشهور است . ابراهیم در عهد پیغمبر صلی اﷲعلیه وآله متولد شد و بر حسب روایتی ابوموسی او را بحضور آن حضرت برد و آن حضرت وی را ابراهیم نام گذاشت و بر او دعا کرد.
ابراهیم بن عبداﷲ سعدیلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲسعدی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ س َ ] (اِخ ) از علما و محدثین نیشابور و در روایت موثق بوده است .
ابراهیم بن عبداﷲ غافقیلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲ غافقی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ف ِ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق اندلسی . بمشرق آمده نزد علمای بغداد و شام و مصر و رمله و طرابلس علم آموخت و درشام اقامت گزید. بعض احادیث نقل و روایت کرده است .
پوشچنگار زردابراهcholangiocellular carcinoma, bile duct carcinoma, extrahepatic bile duct carcinoma, cholangiocarcinomaواژههای مصوب فرهنگستانپوشچنگار کبدی نادری که یاختههای زردابراه کبد را درگیر میکند
زردابراهbile duct, biliary duct, gall ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
آماس زردابراهcholangitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب زردابراهها که براثر انسداد آنها یا پس از عمل جراحی رخ میدهد
تودغدۀ زردابراهbile duct adenomaواژههای مصوب فرهنگستانگره کوچک و سفت و سفیدی متشکل از یاختههای مجاری صفرا که عموماً زیداربست لیفی دارد