خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابطال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابطال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بَطَل] [قدیمی] 'abtāl = بطل
-
ابطال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ebtāl باطل کردن؛ لغو کردن.
-
جستوجو در متن
-
رجوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] roju' ۱. بازگشتن؛ برگشتن؛ باز آمدن؛ بازگشت.۲. (فقه) بازگشت مرد بهسوی زنی که طلاق داده؛ یعنی هنوز عده تمام نشده مجدداً علاقۀ زناشویی را برقرار کند بدون عقد نکاح جدید.۳. (ادبی) در بدیع، بازگشت به کلام سابق است به نقض و ابطال آن ب...