ابواسبکتکین دستاردارلغتنامه دهخداابواسبکتکین دستاردار. [ اَ ؟ ت َ ن ِ دَ ] (اِخ ) بزمان عزالدوله بختیار بود و او مأمور تسلیم هاون محتوی دویست رطل زر است که پس از خرابی خانه ای مکشوف شد. (از ابن الندیم ).
دستاردارلغتنامه دهخدادستاردار. [ دَ ] (نف مرکب ) دستاردارنده .دستارور. معمم . (یادداشت مرحوم دهخدا) : این چو مگس خونخور و دستاردارو آن چوخره سرزن و باطیلسان . خاقانی . || دارنده ٔ سفره . سفره دار. متصدی سفره . || دارنده ٔ حوله . خادم و