ابوالمختارلغتنامه دهخداابوالمختار. [ اَ بُل ْ م ُ ] (اِخ ) اسدی . محدث است . او از ابن ابی اوفی و از او شعبه روایت کند.
ابوالمختارلغتنامه دهخداابوالمختار. [ اَ بُل ْ م ُ ] (اِخ ) محدث است و از عبداﷲبن ابی اوفی روایت کند.
استرلغتنامه دهخدااستر. [ اَ ت َ ](اِ) در سانسکریت اسوتره که جزء اول آن اسو بمعنی اسپ است . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 226- 27). چارپائی بارکش و سواری که پدر او خر و مادرش اسب است . حیوانی که از خر نر و مادیان زاید.