ابوریانلغتنامه دهخداابوریان . [ اَ رَی ْ یا ] (اِخ ) ابن مسلم . کاتب معاویةبن یزید است . (حبیب السیر ج 1 ص 243).
هبورنلغتنامه دهخداهبورن . [ هَِ ] (اِخ ) شهری است از ایالت دورهام در انگلستان که در 4/5 میلی پائین نیوکاسل واقع شده . مساحت آن 2/4 میل مربع و جمعیتش بر طبق آمار سال 1951 م . <span class="hl" d
حبرانلغتنامه دهخداحبران . [ ح َ ] (اِخ ) صاحب مراصدالاطلاع گوید: شهری است و گمان میکنم که از دیار بنی بکر باشد نزدیک اسعرد.
حبرانلغتنامه دهخداحبران . [ ح ِ ] (اِخ ) کوهی است . زیدالخیل در وصف ناقه ٔ خود گوید : غدت من رحیخ ثم راحت عشیةبحبران ارقال العتیق المجفرفقد غادرت للطیر لیلة خمسهاجواراً برمل النغل لما یسعر.و نیز راعی گوید:کانها ناشط حم مدامعه من وحش حبران بین
حبرانلغتنامه دهخداحبران . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن عمروبن قیس بن جشم بن عبدالشمس . پدر قبیله ای به یمن و از ایشان است ابوسعید حبرانی عبداﷲبن بشر سکسکی . (سمعانی ص 153). و ازآن قبیله است ابوراشد و جمعی دیگر. (منتهی الارب ).
حامدلغتنامه دهخداحامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد یا احمدبن محمد، مکنی به ابوریان اصفهانی . وزیر عضدالدوله . یاقوت در معجم الادباء ج 1 ص 335 و 336 داستان مساعدت وی را در رهائی ابراهیم بن هلال صا