ابوریحانهلغتنامه دهخداابوریحانه . [ اَ رَ ن َ ] (اِخ ) عبداﷲبن مطر، محدث است و شعبه از او روایت کند. رجوع به عبداﷲبن مطر... شود.
ابوریحانهلغتنامه دهخداابوریحانه . [ اَ رَ ن َ ](اِخ ) شمعون بن زید الکنانی الصحابی الانصاری ، مولی النبی . یکی از صحابه ٔ کرام و پدر ریحانه سرّیه ٔ رسول صلوات اﷲعلیه است . و بعضی نام او را سمعون گفته اند.
شمعونلغتنامه دهخداشمعون . [ ش َ ] (اِخ ) ابن زیدبن خنافه ، مکنی به ابوریحانة. صحابی انصاری است پدر ریحانه ، سُرّیه ٔ نبی (ص ) و سمعون نیز روایت شده است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).
عرینلغتنامه دهخداعرین . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثعلبةبن یربوع بن حنظلة. جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از تمیم ، از عدنانیه را تشکیل دهند. و نسبت بدو عرینی شود. ابوریحانه عبداﷲبن مطر بصری محدث از نسل او است . (از الاعلام زرکلی از نهایةالارب و السبائک ).