ابوسیارلغتنامه دهخداابوسیار. [ اَ س َی ْ یا ] (اِخ ) علأبن محمّدبن سیّار. محدّث است و ابوخالد یزیدبن سنان از او روایت کند.
ابوسیارهلغتنامه دهخداابوسیاره . [ اَ س َی ْ یا رَ ] (اِخ ) عمیلةبن خالد عدوانی . او را خرکی سیاه بود که چهل سال بر آن مردمان را از مزدلفه به منی بردی و در تندرستی و قوت بمثل گویند: اصح ّ من عَیر ابی سیّاره .
ابوسیارهلغتنامه دهخداابوسیاره . [ اَ س َی ْ یا رَ ] (اِخ ) عمیلةبن خالد عدوانی . او را خرکی سیاه بود که چهل سال بر آن مردمان را از مزدلفه به منی بردی و در تندرستی و قوت بمثل گویند: اصح ّ من عَیر ابی سیّاره .