ابوعطیهلغتنامه دهخداابوعطیه . [ اَ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) حردبن قطن الثکنی . او از ابومسهر الاعرابی روایت کند. (ابن الندیم ).
ابوعطیهلغتنامه دهخداابوعطیه . [ اَ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) عمربن جندب . تابعی است و برخی نام وی مالک بن عامر الهمدانی گفته اند. او در ولایت عبدالملک درگذشت .
ابوعطیهلغتنامه دهخداابوعطیه . [ اَ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مولی بنی عقیل . او از مالک بن الحویرث و از او بدیل بن میسره روایت کند.
اباحتیفرهنگ فارسی معین(اِ حَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) اباحی ؛ ملحدی که همه چیز را مباح شمارد و انجام محرمات را جایز می داند.
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن جندب ، مکنی به ابوعطیة. رجوع به ابوعطیة (عمربن ...) شود.
ابومسهرلغتنامه دهخداابومسهر. [ اَ م ُهَِ ] (اِخ ) الأعرابی . یکی از فصحای عرب . و از او ابوعطیّة حردبن قطن الثکنی روایت کند. (ابن الندیم ).