ابومعتمرلغتنامه دهخداابومعتمر. [ اَ م ُ ت َ م ِ ] (اِخ ) حنش بن ربیعة المعتمر الکنانی . تابعی است و از علی علیه السلام روایت کند.
ابومعتمرلغتنامه دهخداابومعتمر. [ اَ م ُ ت َ م ِ ] (اِخ ) عماربن زربی بصری . محدث است و از معتمربن سلیمان روایت کند.
ابومعتمرلغتنامه دهخداابومعتمر. [ اَ م ُ ت َ م ِ ] (اِخ ) یزیدبن طهمان بصری . محدث است و وکیع از او روایت کند.
عمارلغتنامه دهخداعمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن زربی بصری ، مکنی به ابومعتمر. محدث بود و از معتمربن سلیمان روایت میکرد. رجوع به ابومعتمر (عماربن ...) شود.
عمار بصریلغتنامه دهخداعمار بصری . [ ع َم ْ ما رِ ب َ ] (اِخ ) ابن زربی بصری ، مکنی به ابومعتمر. محدث بود و از معتمربن سلیمان روایت میکرد. رجوع به ابومعتمر (عماربن ...) شود.
حامدلغتنامه دهخداحامد. [ م ِ ](اِخ ) ابن عمیر، مکنی به ابومعتمر همدانی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق شمرده و گوید از موالی همدان و از اهل کوفه بود. و در برخی نسخه های رجال ، کنیت او شیخ ابومغنم آمده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 2