اتاقهلغتنامه دهخدااتاقه . [ اُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) بمعنی کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند و این لفظ ترکی است و با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود : اتاقه سرکشان را از سر افتدچو بلبل از درخت گل درافتد.
اطاقةلغتنامه دهخدااطاقة. [ اِ ق َ ] (ع مص ) توانستن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (آنندراج ). توانستن چیزی را. توانایی بر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
اتاقهفرهنگ فارسی عمیدکاکلی که از پرهای بعضی پرندگان بر کلاه میزدند: ◻︎ اتاقه زد به کلهگوشهام دمیدن مهر / که ای خراجستان یکهشاعر آفاق (؟: لغتنامه: اتاقه).