خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتحاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتحاد
لغتنامه دهخدا
اتحاد. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) یکی شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). یگانگی داشتن . یگانگی کردن : گفت چون ندهی بدین سگ نان زادگفت تا این حد ندارم اتحاد. مولوی .یک رنگی . || یگانگی . || یکدلی . یک جهتی . || موافقت . وفق . توافق . || اجتماع . وَحدَت :...
-
جستوجو در متن
-
پانژرمانیسم
لغتنامه دهخدا
پانژرمانیسم . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) عقیده ٔ اتحاد ملل ژرمن .
-
انترناسیونالیسم
لغتنامه دهخدا
انترناسیونالیسم . [ اَ ت ِ سی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح سیاسی ، عقیده ٔ طرفداران اتحاد بین المللی ممالک جهان و ملتهای آنها. (از فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). || مسلک طرفداران اتحاد بین المللی کارگران . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ).
-
پان اسلاویسم
لغتنامه دهخدا
پان اسلاویسم . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) عقیده ٔ سیاسی اتحاد ملل اسلاو (صقلاب ).
-
پان هل نیسم
لغتنامه دهخدا
پان هل نیسم . [ هَِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) عقیده ٔ اتحاد ملل یونانی .
-
کیشینف
لغتنامه دهخدا
کیشینف . [ ن ِ ] (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی (سابق ) و مرکز مولداوی است و 302000 تن سکنه و کارخانه ٔ ذوب فلزات دارد. (از لاروس ).
-
نالچیک
لغتنامه دهخدا
نالچیک . (اِخ ) از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی و کرسی جمهوری خودمختار کاباردین است و بالغ بر 75000 نفر جمعیت دارد.
-
شوروی
لغتنامه دهخدا
شوروی . [ شو / ش َ / شُو رَ ] (اِخ ) روسیه . اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی . رجوع به روسیه شود.
-
عینیت
لغتنامه دهخدا
عینیت . [ ع َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وحدت . اتحاد. بودن یک امر عین دیگری . مقابل غیریت . و رجوع به غیریت شود.
-
دورن
لغتنامه دهخدا
دورن . [ دُ ] (اِخ ) برنارد. از خاورشناسان نامی اتحاد جماهیر شوروی سابق است . (متولد 1805 متوفای 1881 م ).
-
یک جانی
لغتنامه دهخدا
یک جانی . [ ی َ /ی ِ ] (حامص مرکب ) اتحاد. اتفاق . همدلی : یک دو جام از روی مخموری بخوریک دو جنس از روی یک جانی بخواه .خاقانی .
-
مسکوا
لغتنامه دهخدا
مسکوا. [ م ُ ک ُ ] (اِخ ) شعبه ای از رود ولگا که از کنار شهر مسکو پایتخت اتحاد جماهیر شوروی عبور می کند.
-
اسباسیوس
لغتنامه دهخدا
اسباسیوس . [ اَ ] (اِخ ) کتاب اسباسیوس فی اتحاد الاخوان و آنرا سهل بن هارون ترجمه کرده است .
-
سامارا
لغتنامه دهخدا
سامارا. (اِخ ) شهری است از اتحاد جماهیر شوروی کنار رودخانه ٔ ولگا دارای 760000 تن سکنه است . بندری است تجارتی و صنعتی و اکنون به آن کویبیکف گویند.