اتغابلغتنامه دهخدااتغاب . [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر).فاسد کردن . تباه کردن . || چرکین کردن . || گرسنه کردن . || عیبناک کردن .
متغبلغتنامه دهخدامتغب . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) خون ریز و پایمال کننده و منهدم کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). هلاک شونده و فاسد گردنده . (آنندراج ) . و رجوع به اتغاب شود.