اتلیبابلغتنامه دهخدااتلیباب . [ اِ ] (ع مص ) راست شدن کار. (صراح ). راست ایستادن . رجوع به اتلئباب شود.
اتلئبابلغتنامه دهخدااتلئباب . [ اِ ل ِءْ ] (ع مص ) راست شدن کار. (منتهی الارب ). راست ایستادن کار. || سر و سینه راست داشتن .- اتلئباب طریق ؛ دراز کشیدن راه . (منتهی الارب ). راست کشیده شدن راه .- اتلئباب حمار ؛ راست ایستادن خر.
راست شدنلغتنامه دهخداراست شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از کجی برآمدن . مقابل کج شدن و خم شدن . مستقیم قرار گرفتن . به استقامت گراییدن . افراخته شدن . از انحنا بیرون رفتن : هرچند همی مالد خمش نشود راست هرچند همی شورد تویش نشود کم . عنصری .<b