اتومبیللغتنامه دهخدااتومبیل . [ اُ ت ُ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیله ٔ محرکه ٔ بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.
اتومبیلفرهنگ فارسی عمیدوسیلۀ نقلیهای چرخدار با اتاقک که بهوسیلۀ موتور به حرکت درمیآید و برای حمل بار یا مسافر به کار میرود.
کوپهفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی نوعی اتومبیل کوچک، دودَر، و سقفدار.۲. [منسوخ] ویژگی نوعی کالسکۀ سقفدار.
دربندجوقلغتنامه دهخدادربندجوق . [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین ، واقع در 5هزارگزی شمال خسروی و 2هزارگزی مرز ایران و عراق ، با 150 تن سکنه . آب آن از چاه و
اورامان تختلغتنامه دهخدااورامان تخت . [ اَ ت َ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش زراب شهرستان سنندج . حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از طرف شمال بخش مریوان ، از جانب جنوب باختر اورامان لهون ، از شمال باختر کشور عراق از خاور دهستانهای ژاوه رود و کلاترزان . سه رشته ارتفاعات مشخص بشرح زیر در این دهستان دید
اتومبیللغتنامه دهخدااتومبیل . [ اُ ت ُ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیله ٔ محرکه ٔ بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.
اتومبیلفرهنگ فارسی عمیدوسیلۀ نقلیهای چرخدار با اتاقک که بهوسیلۀ موتور به حرکت درمیآید و برای حمل بار یا مسافر به کار میرود.
اتومبیلفرهنگ فارسی معین(اُ تُ مُ) [ فر. ] (اِ.) وسیلة نقلیه ای که با موتور کار می کند و دارای چهار چرخ است ، ماشین .
اتومبیللغتنامه دهخدااتومبیل . [ اُ ت ُ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی حمل مسافر را که بوسیله ٔ محرکه ٔ بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز و غیره رود.
اتومبیلفرهنگ فارسی عمیدوسیلۀ نقلیهای چرخدار با اتاقک که بهوسیلۀ موتور به حرکت درمیآید و برای حمل بار یا مسافر به کار میرود.