مأمور کردنattachواژههای مصوب فرهنگستان1. استقرار موقت یگانها یا کارکنان در یک سازمان 2. اعزام افراد برای انجام اموری که فرعی یا موقتی است، ازجمله مأموریت دادن به آنها برای تدارک جا و سهمیۀ جیرۀ نیروها
اثایهلغتنامه دهخدااثایه .[ اُ ی َ ] (اِخ ) موضعی میان مکه و مدینه یا چاهی نزدیک عرج که در آنجا مسجد رسول صلوات اﷲ علیه است . صاحب مراصد الأطلاع اثایه بفتح همزه آورد و گوید: موضعی است در طریق جحفة که بین آن و مدینه 25 فرسنگ است .