اثایهلغتنامه دهخدااثایه .[ اُ ی َ ] (اِخ ) موضعی میان مکه و مدینه یا چاهی نزدیک عرج که در آنجا مسجد رسول صلوات اﷲ علیه است . صاحب مراصد الأطلاع اثایه بفتح همزه آورد و گوید: موضعی است در طریق جحفة که بین آن و مدینه 25 فرسنگ است .
مأمور کردنattachواژههای مصوب فرهنگستان1. استقرار موقت یگانها یا کارکنان در یک سازمان 2. اعزام افراد برای انجام اموری که فرعی یا موقتی است، ازجمله مأموریت دادن به آنها برای تدارک جا و سهمیۀ جیرۀ نیروها
اثایةلغتنامه دهخدااثایة. [ اِ ی َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). غمّازی کردن . سعایت . وشایت . اَثی . اِثاوه . اَثو.
اثایةلغتنامه دهخدااثایة. [ اِ ی َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). غمّازی کردن . سعایت . وشایت . اَثی . اِثاوه . اَثو.
اثاوةلغتنامه دهخدااثاوة. [ اِ وَ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). نمّامی و سخن چینی کردن پیش سلطان ، یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . (منتهی الارب ). اَثو. اَثی . اِثایة.
اثولغتنامه دهخدااثو. [ اَث ْوْ ] (ع مص ) نمّامی و سخن چینی کسی کردن پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری : اثوت به و علیه . (منتهی الارب ). غمّازی کردن . غمز کردن . (زوزنی ). اِثاوة. اَثی . اِثایة.