اثخانلغتنامه دهخدااثخان . [ اِ ] (ع مص ) مبالغه کردن (در چیزی ). (منتهی الارب ). || بسیار بکشتن . (تاج المصادر): اثخن فی العدوّ؛ بسیارکشت دشمنان را. (منتهی الارب ). || غلبه کردن . و قوله تعالی : حتی اذا اثخنتموهم (قرآن 4/47)؛ ای غلبتموهم و کثر فیهم الجراحة. (م
مثخنلغتنامه دهخدامثخن . [ م ُ خ ِ ] (ع ص ) بسیار کشنده دشمنان را. (آنندراج ). کسی که بسیار از دشمنان را میکشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثخان شود. || جراحتی که سست گرداند کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که در چیزی مبالغه می ن
أَثْخَنتُمُوهُمْفرهنگ واژگان قرآنبسيار آنها را کشتيد- برآنها غلبه کرديد - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معناي بسيار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . در عبارت "مَا کَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَکُونَ لَهُ أَسْ
يُثْخِنَفرهنگ واژگان قرآنتا آرامش و قرار گيرد - تا استحکام يابد (از کلمه ثِخَن به معني غلظت و بي رحمي است و اثخان کسي به معني بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او .در عبارت "مَا کَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَکُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي ﭐلْأَرْضِ " منظور از اثخان رسول (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در زمين اين