اثیثلغتنامه دهخدااثیث . [ اَ ] (ع ص ) انبوه و درهم پیچیده (گیاه ). || کلان سرین . || موی بسیار درهم پیچیده . || غزیر. عظیم : شَعرٌ اَثیث ؛ ای غزیرٌ طویل . (تاج العروس ). و کان ذلک الکتاب مقدمة لفنون العلم و الاَّداب من التفسیر و الحدیث و الفقه الأثیث . ج ، اِثاث ، اَثائث .
شیشۀ جلوی گرمشوheated windshield, heated windscreenواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ جلوی مجهز به گرمکننده برای بخارزدایی و یخزدایی از روی سطح آن
زوبینیhastateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که تقریباً تا قاعده سهگوش باشد و بعد ناگهان به سمت دو لَپ جانبی عمود بر محور اصلی پهن شود متـ . زوبینشکل hastiform
شیشۀ عقب گرمشوheated rear windowواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ عقب مجهز به گرمکننده برای بخارزدایی و یخزدایی از روی سطح آن
طراثیثلغتنامه دهخداطراثیث . [ طَ ] (ع اِ) بمعنی طرثوث است و آن میوه ای است که به فارسی بل گویند. (برهان ). هیور، بیخ گیاهی است سرد به درجه ٔ دوم و خشک بسوم تقویت اعضا دهد و خون شکم دفع کند. (نزهةالقلوب خطی ). نام میوه ای است . (غیاث اللغات ). طرثوث نیز گویند. بشیرازی بل شیرین خوانند سرخ و سفید