لغتنامه دهخدا
اظراف . [ اِ ] (ع مص ) پدر فرزندان زیرک شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظریف زادن . (تاج المصادر بیهقی ). بچه ٔ زیرک زادن و قیل : پدر فرزندان زیرک شدن . (آنندراج ). بچه ٔ زیرک زاییدن . (لغت خطی ). اظراف مرد؛ متولد شدن فرزندان ظریف برای وی . (از متن اللغة) (از اقرب الموار