اجولی . [ ] (اِخ ) رجوع به اجونی شود.
diesel
oil-fired
اجولا. [ ] (هندی ، اِ) بهندی فودنج برّی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
شتابگر - عجله کننده
حجول . [ ح َ ] (ع ص ) دور. بعید. (منتهی الارب ).
اجونی . [ ] (اِخ ) اجولی . برادر بیکچک . رجوع به حبط ج 2 ص 127 شود.
قاجولی . (اِخ ) بهادربن تومنه خان از اجداد امیرتیمور است .