حزائیللغتنامه دهخداحزائیل . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی از ملوک سریانی . در 876 ق َ . م . که ابن عدادی را از تاج و تخت محروم کرده و ممالک او را به ضبط خویش آورد و بر یهود و اسرائیل استیلا یافت و شهرهای آنان را ویران ساخت و پس از مظالمی بسیار در <span class="hl" dir="ltr
جزیره ٔ اجیاللغتنامه دهخداجزیره ٔ اجیال . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 171 شود.
جوجیلواژهنامه آزادیکی ازروستاهای توابع شهرستان فلاورجان یک کلمه ترکیبی است بشرح زیر: 1- جو ( اسم ) جستن جوییدن:جست و جو جستجو . مفرد امر حاضر. 2- جیل - یک صنف ازمردم, اهل یک زمان, قرن, اجیال وجیلان جمع
جیللغتنامه دهخداجیل . (ع اِ) گروه مردم . (مهذب الاسماء). گروهی ازمردمان ، گویند عرب جیل است و ترک جیل است و چین جیل است و گویند جیل عبارت است از هر ملتی که بزبانی اختصاص دارند. (منتهی الارب ). گروهی از مردم و گاه بر مردم یک زمان اطلاق گردد. (اقرب الموارد). ملت . شعب . امت . قوم . طایفه . نژا
حجازلغتنامه دهخداحجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس : ِحرّةُ بنی ُسلیم و راقم و لیلی و شوران والنار. (منتهی الارب ). و حجاز نام ک
جزیره ٔ اجیاللغتنامه دهخداجزیره ٔ اجیال . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 171 شود.