لغتنامه دهخدا
عرمة. [ ع َ رِ م َ ] (ع اِ) بند آب و حاجز میان دو چیز. (منتهی الارب ). سد و بندی که در جلو سیل می بندند، و حاجز میان دو چیز. (ناظم الاطباء). سدی که در عرض وادی قرار دهند. (از اقرب الموارد). ج ، عَرِم و یا آن جمعی است بدون واحد، و برخی گویند واحد آن عرمة است . (از منتهی الارب