حَمَلAries, Ari, Ramواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت ثور و حوت که به شکل بره یا قوچ تصور میشود
احرازلغتنامه دهخدااحراز. [ اِ ] (ع مص ) فراهم آوردن . جمع کردن . || در حِرز کردن . (تاج المصادر). جائی استوار کردن . || جای دادن . (منتهی الارب ). || بازداشتن . (منتهی الارب ). || احراز مکان کسی را؛ پناه دادن جای او را. || پاکدامنی . || گرفتن . (منتهی الارب ).- اِحراز
اعرازلغتنامه دهخدااعراز. [ اِ ] (ع مص ) تباه گردانیدن .(منتهی الارب ). فاسد گردانیدن و تباه کردن . (ناظم الاطباء). تباه کردن . (یادداشت مؤلف ). فاسد ساختن : اَعرزتنی من کذا؛ ای اعوزتنی منه . (از اقرب الموارد).
احرازلغتنامه دهخدااحراز. [ اِ ] (ع مص ) فراهم آوردن . جمع کردن . || در حِرز کردن . (تاج المصادر). جائی استوار کردن . || جای دادن . (منتهی الارب ). || بازداشتن . (منتهی الارب ). || احراز مکان کسی را؛ پناه دادن جای او را. || پاکدامنی . || گرفتن . (منتهی الارب ).- اِحراز
احرازفرهنگ فارسی معین( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فراهم آوردن ، جمع کردن . 2 - پناه دادن ، جای دادن . 3 - به دست آوردن ، رسیدن به چیزی .
احرازلغتنامه دهخدااحراز. [ اِ ] (ع مص ) فراهم آوردن . جمع کردن . || در حِرز کردن . (تاج المصادر). جائی استوار کردن . || جای دادن . (منتهی الارب ). || بازداشتن . (منتهی الارب ). || احراز مکان کسی را؛ پناه دادن جای او را. || پاکدامنی . || گرفتن . (منتهی الارب ).- اِحراز
احرازفرهنگ فارسی معین( اِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فراهم آوردن ، جمع کردن . 2 - پناه دادن ، جای دادن . 3 - به دست آوردن ، رسیدن به چیزی .