اخداعلغتنامه دهخدااخداع . [ اِ ] (ع مص ) استوار گردانیدن چیزی را بچیزی . || برانگیختن کسی را بر مخادعه . || پنهان کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || در خزانه کردن . (آنندراج ).
اخضاعلغتنامه دهخدااخضاع . [ اِ ] (ع مص ) نرم کردن سخن را برای زن . || پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی . || فروتن گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
أخْضاعٌدیکشنری عربی به فارسیزير سلطه بردن , به کنترل درآوردن , مهار کردن , به زانو درآوردن , تسليم کردن , مشمول (چيزي) گردانيدن , خاضع کردن , تحتِ… درآوردن (قراردادن) , موردِ … قرار دادن
يَأْخُذُوهُفرهنگ واژگان قرآنکه او را بگيرند (در عبارت"وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ ")
پنهان کردنلغتنامه دهخداپنهان کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنهان ساختن . نهان کردن . نهفتن . پوشیدن . تزمیل . اخفاء. دَس ّ. تدسیة. اسرار. راز کردن . مخفی داشتن . اختفاء. کتمان . مکتوم داشتن . کتم . اکنان . (منتهی الارب ). طمر. (دهار). اجنان . تدمیس . وَدس
استوارلغتنامه دهخدااستوار. [ اُ ت ُ ] (ص ) (از پهلوی استوبار یا هستوبار ، به معنی معتقد و ثابت قدم ) پایدار. ثابت . پابرجا . پای برجا. استوان . (رشیدی ). ثبت . ثابت . (دهار). راسخ . (دهار) (منتهی الارب ). رابطالجاش . متین . (السامی ) (دهار) (زمخشری ) (مهذب الاسماء). مبرم . متقن . رصیف . رصین .