اخذاءلغتنامه دهخدااخذاء. [ اِ ] (ع مص ) خوار و رام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مطیع کردن آدمی و رام کردن چاروا.
اخذیلغتنامه دهخدااخذی . [ اَ ذا ] (ع ص ) سست گوش . (مهذب الاسماء) (زوزنی ). گاوگوش . (دستوراللغة). مؤنث : خَذْواء.
اخداعلغتنامه دهخدااخداع . [ اِ ] (ع مص ) استوار گردانیدن چیزی را بچیزی . || برانگیختن کسی را بر مخادعه . || پنهان کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || در خزانه کردن . (آنندراج ).
اخضاعلغتنامه دهخدااخضاع . [ اِ ] (ع مص ) نرم کردن سخن را برای زن . || پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی . || فروتن گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
مخذیلغتنامه دهخدامخذی ٔ. [ م ُ ذِءْ ] (ع ص ) رام وخوارکننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حقیرکننده و فروتن کننده و دست آموزکننده و آنکه رام و خوار گرداند. (ناظم الاطباء). رجوع به اخذاء شود.
اخیذلغتنامه دهخدااخیذ. [ اَ ] (ع ص ) اسیر. (تفلیسی ) (ابن خلکان ). اسیرکرده . به اسیری گرفته . (آنندراج ). بندی . گرفتار. دستگیرکرده . بَردَه .- امثال : اکذب من اخیذالدیلم .|| پیر مسافر (؟). (آنندراج ). مؤنث : اخیذه . ج ، اُخذاء.