ادعاءلغتنامه دهخداادعاء. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) دعوی کردن ، حق باشد یاباطل . دعوی کردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). دعوی کردن بچیزی . (زوزنی ). || نسب و نام خویش بر خصم شمردن در کارزار. نام و نسب خویش گفتن پیش حریف در کارزار. خویشتن نسبت کردن در حرب . (تاج المصادر بیهقی ). || گردانیدن کسی را که
ادعاءفرهنگ فارسی معین(اِ دِّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دعوی کردن ، مدعی شدن . 2 - نام و نسب خویش گفتن پیش حریف در کارزار. 3 - آرزو کردن .
فضای پرواز توصیهایadvisory airspace, ADAواژههای مصوب فرهنگستانفضای پروازی شامل مسیرهای توصیهای که در آن مراقبت پرواز و خدمات مشورتی، تا حد ضروری و نه بهطور کامل، فراهم باشد
مسافت شتابـ ایست موجودaccelerate-stop distance available, ASDAواژههای مصوب فرهنگستانمسافت قابلدسترس برای شتابگیری و، در صورت انصراف از برخاست، توقف هواپیما
اضحاءلغتنامه دهخدااضحاء. [ اِ ] (ع مص ) داخل ظهر شدن . (از اقرب الموارد). در چاشتگاه شدن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). در ضحی درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چیزی را ظاهر کردن . (از اقرب الموارد). هویدا نمودن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ظاهر و هویدا کردن . (آنندراج
اضهاءلغتنامه دهخدااضهاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضَهْوة، بمعنی برکه ٔ آب . (از اقرب الموارد). ج ِ ضهوة، ایستادنگاه آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اضهاءلغتنامه دهخدااضهاء. [ اِ ] (ع مص ) درخت ضَهْیاء را چرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چرانیدن شتر را درخت ضَهْیاء. (آنندراج ). چرانیدن چوپان شتر خود را در ضَهْیاء . و رجوع به ضَهْیاء شود. || زن ضهیاء را بنکاح درآوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و ضَهْیاء (بمد و قصر) زنی که نه حیض آ