عدملیلغتنامه دهخداعدملی . [ ع ُ م ُ لی ی ] (ع ص ) دیرینه و سالخورده از چیزی . (قطرالمحیط) (منتهی الارب )(آنندراج ). عداملی . (منتهی الارب ). || سطبر و کهنه از درخت و سوسمار. (قطرالمحیط) (منتهی الارب ). عداملی . عدمل . (منتهی الارب ). رجوع به عدمل شود.
اپیدمیولوژیفرهنگ فارسی معین(اِ دِ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة نحوة انتشار بیماری ها و عوامل بیماری زا یا هر عاملی که به سلامت مربوط باشد، همه گیرشناسی . (فره ).
هذملةلغتنامه دهخداهذملة. [ هََ م َ ل َ ] (ع مص ) نوعی از رفتار بشتاب که در آن گام نزدیک نهند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هذلمة شود.