حدقللغتنامه دهخداحدقل . [ ح ِدْ دَ / دِ ق َ / ق ِ ] (اِخ ) در سِفْرِ پیدایش (2: 14) نام دجله میباشد. دانیال (10:<span class
اضکللغتنامه دهخدااضکل . [ اَ ک َ ] (ع ص ) برهنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عریان . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
حداقللغتنامه دهخداحداقل . [ ح دْ دِ اَق َل ل ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ) دست کم . رجوع بحد بمعنی اندازه شود.
ادکلنفرهنگ فارسی عمیدمایع خوشبوکنندهای حاوی آب، الکل، و اسانس که برای معطر کردن پوشاک، بدن، و صورت کاربرد دارد.
ادکلنفرهنگ فارسی معین(اُ دُ کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مایع خوشبو کننده ای مرکب از آب ، الکل و عطرهای مختلف مأخوذ از شهر کلن آلمان که مرکز ساخت آب های معطر است .
ادکلنواژهنامه آزادمایع خوشبو کننده ای از آب، الکل و عطرهای مختلف مأخوذ از شهر کلن آلمان که مرکز ساخت آب های معطر است.
ادکلنفرهنگ فارسی عمیدمایع خوشبوکنندهای حاوی آب، الکل، و اسانس که برای معطر کردن پوشاک، بدن، و صورت کاربرد دارد.
ادکلنفرهنگ فارسی معین(اُ دُ کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مایع خوشبو کننده ای مرکب از آب ، الکل و عطرهای مختلف مأخوذ از شهر کلن آلمان که مرکز ساخت آب های معطر است .
ادکلنواژهنامه آزادمایع خوشبو کننده ای از آب، الکل و عطرهای مختلف مأخوذ از شهر کلن آلمان که مرکز ساخت آب های معطر است.