ادیپورلغتنامه دهخداادیپور. [ اَ ] (اِخ ) شهریست بهندوستان پایتخت ولایتی بهمین نام از اقلیم اجمیر قدیم . موقع آن بمسافت 380 هزارگزی جنوب غربی اجمیر است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
حدورلغتنامه دهخداحدور. [ ح َدْ وَ ] (ص مرکب ) (از: حد + وَر) محدود. حدپذیر. متناهی . مقابل بی حد و نامحدود.
حدورلغتنامه دهخداحدور. [ ح ُ ] (ع مص ) فرودآمدن به نشیب . (از منتهی الارب ). || برآماهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماسیدن . (از منتهی الارب ). آماس پیدا کردن . ورم کردن . باد کردن . حَدْر. رجوع به حَدْر شود.
حذورلغتنامه دهخداحذور. [ ح َ ] (ع ص ) سخت پرهیزنده . بسیار حذرکننده . عظیم پرهیزنده . نهایت آژیر.ترسنده . (دهار). ترسناک . (غیاث ). حذیر : بودم حذور همچو غرابی برای آنک همچون غراب جای گرفتم در این غراب . مسعودسعد.حشمتت را نخیز باز