هداهدلغتنامه دهخداهداهد. [ هََ هَِ ] (ع اِ) ج ِ هدهد و هدهدة. (منتهی الارب ). ج ِ هدهد. (اقرب الموارد). هداهید. رجوع به هداهید شود.
هداهدلغتنامه دهخداهداهد. [ هَُ هَِ ] (ع اِ) پوپک . (منتهی الارب ). هدهد و آن پرنده ای است شبیه کبوتر. || (ص ) فحل هداهد، کثیرالهدهدة. || (اِ)لطف : ما فی وده هداهد؛ ای لطف . (از اقرب الموارد).
هذاهذلغتنامه دهخداهذاهذ. [ هََ هَِ ] (ع اِ) آنانکه هر کس را ببینند گویند از ایشان است و از خدمتکاران ایشان . (منتهی الارب ).
مکاشفاتلغتنامه دهخدامکاشفات . [ م ُ ش َ / ش ِ ] (ع اِ) اسرار و امورغیبی کشف و هویدا شده . (ناظم الاطباء). ج ِ مکاشفه : موسی در آن حقایق مکاشفات از خم خانه ٔ لطف شراب محبت چشید. (کشف الاسرار ج 3 ص <span cl
بثلغتنامه دهخدابث . [ ب َث ث ] (ع مص ) آشکار کردن راز و اندوه سخت . (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). بازگفتن آنچه در اندرون است . (از اقرب الموارد). آشکار کردن . (فرهنگ نظام ). || پراکنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ).- <span cl