اربگالغتنامه دهخدااربگا. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) شهریست قدیم در سوئد بمسافت 65 میلی مغرب استکهلم واقع درکنار نهر انیسون . تجارت آن پوست و آهن و مس است که از معادن آن استخراج شود و در جوار این شهر بیشه ایست دارای آثار بت پرستان و قدماء آنرا تقدیس میکردند.
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباًدیکشنری عربی به فارسیقطعه قطعه اش کرد , تکه تکه اش کرد , پاره پاره اش کرد , ذره ذره اش کرد
حرباءلغتنامه دهخداحرباء.[ ح ِ ] (ع اِ) میخهای زره یا سر میخها در حلقه ٔ زره . || پشت . || گوشت پشت یا تندی مهره ٔ پشت . || زمین درشت . (منتهی الارب ).
حرباءلغتنامه دهخداحرباء. [ ح َ رَ ] (ع اِ) واحَرَباء و واحَرَبی ̍؛ کلمه ٔتأسف و تلهف است مانند یااَسَفی ̍. (منتهی الارب ).
اربگاستلغتنامه دهخدااربگاست . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) (سَن ...) کشیش استراسبورگ متوفی در 678 م . وی نزد داگُبِر بسیار مقرب و معزز بود.
اربگاستلغتنامه دهخدااربگاست . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) از مردم گُل ، فرمانده سپاه والَنتی نین دوم . وی مغلوب تِئودُز گردید و انتحار کرد (394 م .).
اربگاستلغتنامه دهخدااربگاست . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) (سَن ...) کشیش استراسبورگ متوفی در 678 م . وی نزد داگُبِر بسیار مقرب و معزز بود.
اربگاستلغتنامه دهخدااربگاست . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) از مردم گُل ، فرمانده سپاه والَنتی نین دوم . وی مغلوب تِئودُز گردید و انتحار کرد (394 م .).