خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارتقاب
/'erteqāb/
معنی
انتظار کشیدن؛ انتظار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتقاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'erteqāb انتظار کشیدن؛ انتظار.
-
ارتقاب
لغتنامه دهخدا
ارتقاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (صراح ) (منتهی الارب ). چشم داشتن چیزی یا کسی را. انتظار. ترقب . (صراح ). || بالا برآمدن . || دیدبانی کردن . (منتهی الارب ).
-
ارتقاب
فرهنگ فارسی معین
( اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - چشم داشتن ، چشمداشت . 2 - دیدبانی کردن . 3 - بالا آمدن .
-
واژههای همآوا
-
ارتغاب
لغتنامه دهخدا
ارتغاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواهانی چیزی کردن . (منتهی الارب ). چشم داشتن . رغبت . (زوزنی ) (مجمل اللغه ). رغبت و ارادت کردن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مرتقب
لغتنامه دهخدا
مرتقب . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) بالا برآینده . (از آنندراج ). نعت فاعلی است از ارتقاب . رجوع به ارتقاب شود. || دیده بانی کننده . (آنندراج ). نگاهبان . محافظ. پاسبان . مراقب . چشم دارنده . (ناظم الاطباء). که نظر بر چیزی گمارد و مترصد باشد . (از متن الل...
-
انتظار
لغتنامه دهخدا
انتظار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چشم داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ترقب و توقع. (از اقرب الموارد). چیزی را چشم داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ارتقاب . توقع. تربص . ترقب . (از یادداشت مؤلف ). || درنگ کردن . ...
-
استشهاد
لغتنامه دهخدا
استشهاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گواهی خواستن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). حاضر آمدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بگواهی خواندن . گواهی طلبیدن . بشهادت طلبیدن . (تاریخ بیهقی ). || گواه کردن . (تاج المصادربیهقی ). گواه...