ارثعنانلغتنامه دهخداارثعنان .[ اِ ث ِ ] (ع مص ) ارثعنان مطر؛ ثابت ماندن و پائیدن باران . || نیک باریدن . || ارثعنان شعر؛ فروگذاشته شدن موی . || سستی . ضعف . فرومایگی . (منتهی الارب ). سست شدن . سست و نرم شدن .
مرثعنلغتنامه دهخدامرثعن .[ م ُ ث َ ع ِن ن ] (ع ص ) ابر فروافکنده دامنها . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارثعنان . رجوع به ارثعنان شود. || مسترخی . جاء مرثعناً؛ مسترخیاً. (متن اللغة).