ارزیابی تغذیهایnutritional assessmentواژههای مصوب فرهنگستانارزیابی وضع تغذیۀ فرد و جامعه ازطریق اندازهگیری مقدار دریافت غذا و مواد مغذی و ارزیابی شاخصهای سلامت
ارزیابیgradingواژههای مصوب فرهنگستانبررسی و سنجش کیفی واحدهای اقامتی و خدماتی و شیوههای پختوپز و امکانات رفاهی
ارزیابیدیکشنری فارسی به انگلیسیappraisal, assessment, conspectus, estimate, estimation, evaluation, measure, valuation
روش ارزیابی تغذیهایnutritional assessment methodواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن وضع تغذیۀ فرد و جامعه ازطریق اندازهگیری مقدار دریافت غذا و مواد مغذی و ارزیابی شاخصهای سلامت ارزیابی میشود
ارزیابیgradingواژههای مصوب فرهنگستانبررسی و سنجش کیفی واحدهای اقامتی و خدماتی و شیوههای پختوپز و امکانات رفاهی
ارزیابیدیکشنری فارسی به انگلیسیappraisal, assessment, conspectus, estimate, estimation, evaluation, measure, valuation
دستگاه ارزیابیevaluator equipmentواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزات رایانهای برای مقایسۀ خروجی حسگر واقع در دو سر محورشمار
ارزیابیgradingواژههای مصوب فرهنگستانبررسی و سنجش کیفی واحدهای اقامتی و خدماتی و شیوههای پختوپز و امکانات رفاهی
چاه ارزیابیappraisal wellواژههای مصوب فرهنگستانچاهی که پس از کشف یک منبع، برای تعیین وسعت یا توان تولید آن منبع حفر میشود