لغتنامه دهخدا
رقیع. [ رَ ] (ع ص ، اِ) کسی که وصله می کند. (ناظم الاطباء). آنکه رقعه زند. آنکه پینه دوزد. (از فرهنگ فارسی معین ). || کسی که می نویسد. (از ناظم الاطباء). آنکه نویسد. رقعه نویس . (فرهنگ فارسی معین ). || گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرد احمق و بی عقل . (ناظم