حرنةلغتنامه دهخداحرنة. [ ح ِ رِن ْ ن َ ] (اِخ ) نام قریه ای به یمامه در کوه از بنی عدی بن حنیفة. (معجم البلدان ).
چارنهلغتنامه دهخداچارنه . [ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) چهارنه . چهار ورق از اوراق بازی که بر روی هر یک نه خال نقش شده . نه خال گشنیز (خاج ) و نه خال پیک (گلابی سیاه ) و نه خال دل (گلابی قرمز). و نه خال خشت .
اپرنهلغتنامه دهخدااپرنه . [ اِ پ ِ ن ِ ] (اِخ ) کرسی ناحیه ٔ ((مارن )) واقع در ساحل رود مارن ، دارای 20381 تن سکنه و راه آهن از آن میگذرد و مرکز تجارت شراب است .
هرنعلغتنامه دهخداهرنع. [ هَُ ن ُ ] (ع اِ) شپش خرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هرانع، هرانیع. (اقرب الموارد). هرنوع . رجوع به هرنوع شود.
ارینبةلغتنامه دهخداارینبة. [ اُ رَ ن ِ ب َ ] (اِخ ) آبی است غنی بن اعصربن سعدبن قیس را و در قُرب آن وادیهاست . (معجم البلدان ). و آن نزدیک ضریه است . درمنتهی الارب چ طهران ارینیّه (کزبیریّه ) آمده است .