سلمدیکشنری عربی به فارسیازادکردن , نجات دادن , تحويل دادن , ايراد کردن(نطق وغيره) , رستگار کردن , مقصرين را پس دادن , مجرمين مقيم کشور بيگانه را به کشور اصليشان تسليم کردن
تدبیرلغتنامه دهخداتدبیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن در عاقبت کار. (تاج المصادر بیهقی ). پایان کار نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پس کاری درآمدن و در عقب کاری غور کردن . پایان کاری نگریستن . (غیاث اللغات ). نیکو اندیشیدن ، و خصم بند ولایت گشای از صفات اوست و با لفظ آوردن و دادن و