لغتنامه دهخدا
رفق . [ رَ ف َ ] (ع ص ) ماء رفق ؛ آب سهل حصول و نزدیک . (ناظم الاطباء). آب سهل حصول . (آنندراج ). آب سهل حصول یا کوتاه رس . (منتهی الارب ). || مرتع رفق ؛ چراگاه زودحاصل . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). || حاجة رفق ؛ مطلوب سهل و آسان . (ناظم الاطباء) (از آنندر