لغتنامه دهخدا
ازلی . [ اَ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به ازل . (غیاث اللغات ). که اول ندارد از حیث زمان . آنکه ابتدا ندارد. (مؤید الفضلاء). هرگزی . قدیم . دیرینه . مقابل ابدی . || که همیشه بود. همیشه . (مؤید الفضلاء) (السامی فی الاسامی ). جاوید. سرمدی . آنچه را مسبوق بعدم نباشد ازلی نامند: بدان