لغتنامه دهخدا
اسباع . [ اِ ] (ع مص ) هفت عدد شدن قوم . هفت شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || هفتم به آب آمدن اشتر. || هفت ماهه زادن . (تاج المصادر بیهقی ). || صاحب رمه ٔ گرگ درآمده شدن . || به دایه دادن بچه را. (منتهی الارب ). فرزند فرا دایه دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || به گ