استبذاللغتنامه دهخدااستبذال .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب بذل کردن . عطا خواستن . || بکار بردن جامه . به استعمال آوردن جامه را.
استبداللغتنامه دهخدااستبدال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بدل گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گرفتن چیزی را بدل چیزی . (منتهی الارب ). مبدل کردن چیزی را بچیزی . بدل کردن چیزی جای چیزی . || خواستن چیزی را عوض چیزی . (منتهی الارب ). اقتیال . استیهار: و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج و آتیتم احدیهن ّ
استبدالفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)1 - عوض کردن ، بدل نمودن . 2 - چیزی را به جای چیزی دیگر خواستن .
مستبذللغتنامه دهخدامستبذل . [ م ُت َ ذِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استبذال . بذل و بخشش خواهنده . (اقرب الموارد). رجوع به استبذال شود.