استبزاللغتنامه دهخدااستبزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استبزال دَن ّ؛ شراب صافی برآوردن از خم . (از منتهی الارب ). سوراخ کردن خم و مانند آن برای بیرون کردن مایع محتوی آن . طلب صفای شراب از خنور کردن .
مستبزللغتنامه دهخدامستبزل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبزال . رجوع به استبزال شود. شراب صاف برآورنده از خم . (منتهی الارب ). صاف کننده ٔ خمر. || گشاینده و بازکننده . (اقرب الموارد).