استتاءلغتنامه دهخدااستتاء. [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) مسترخی و فروهشته شدن ناقه از بس گشنی . فروهشته گردیدن ناقه از جهت شدت خواهش نر. (منتهی الارب ).
استیتاءلغتنامه دهخدااستیتاء. [ اِ ] (ع مص ) استئتاء. کند یافتن کسی را و او را بشتاب خواندن . درنگی شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). || گشن خواه شدن اشتر ماده . فحل خواستن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ).
استیطاءلغتنامه دهخدااستیطاء. [ اِ ] (ع مص ) نرم شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). || سپرده و کوفته یافتن : استوطاء الموضع؛ کوفته و سپرده ٔ زیر پا یافت آن موضع را. و یقال :استوطأت المرکب ؛ ای وجدته وطیئاً. (منتهی الارب ).
غیرعادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بیرویه، بیحساب، نسنجیده، بدون قانون و قاعده، بیقاعده، نامتعارف ناشناخته، خارجی نادر مضحک، مسخره، استثایی، عجیب، شگفت آور، فاحش، اغراق آمیز