استخراجلغتنامه دهخدااستخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج المصادر بیهقی ). کشف دقایق
استخراجفرهنگ فارسی عمید۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.
استخراجلغتنامه دهخدااستخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج المصادر بیهقی ). کشف دقایق
استخراجفرهنگ فارسی عمید۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.
استخراجلغتنامه دهخدااستخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج المصادر بیهقی ). کشف دقایق
استخراجفرهنگ فارسی عمید۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.