استخوانبندیskeletonواژههای مصوب فرهنگستانداربست یا چارچوبی از استخوانهای مربوط به هم که به بدن جانوران شکل میبخشد متـ . استخوانگان
مهرهدارvertebratusواژههای مصوب فرهنگستانابری که ترتیب اجزای آن تجسمی از مهرهها یا دندهها یا استخوانبندی ماهی است؛ این اصطلاح عمدتاً همراه با ابر پرسا میآید