خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استدعا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استدعا
/'ested'ā/
معنی
۱. درخواست کردن؛ درخواست چیزی با فروتنی؛ خواهش.
۲. [قدیمی] فراخواندن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
التماس، تقاضا، تمنا، خواهش، درخواست
برابر فارسی
خواهش، درخواست
فعل
بن گذشته: استدعا داشت
بن حال: استدعا دار
دیکشنری
adjuration, conjuration, entreaty, petition, plea, suffrage, supplication
-
جستوجوی دقیق
-
استدعا
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . استدعاء ] 1 - (مص ل .) فراخواندن ، خواهش کردن . 2 - (اِ.) خواهش .
-
استدعا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استدعاء] 'ested'ā ۱. درخواست کردن؛ درخواست چیزی با فروتنی؛ خواهش.۲. [قدیمی] فراخواندن.
-
استدعا
واژگان مترادف و متضاد
التماس، تقاضا، تمنا، خواهش، درخواست
-
استدعا
فرهنگ واژههای سره
خواهش، درخواست
-
استدعا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
adjuration, conjuration, entreaty, petition, plea, suffrage, supplication
-
استدعا
دیکشنری فارسی به عربی
التماس , تضرع , هدية
-
واژههای مشابه
-
استدعا کردن
فرهنگ واژههای سره
خواهش کردن، درخواست کردن
-
استدعا آمیزانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
imploringly
-
استدعا کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
adjure, appeal, ask, crave, entreat, petition, plead, invoke, pray, sue, supplicate
-
استدعا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استجد , توسل
-
استدعا می کنم
فرهنگ واژههای سره
خواهش می کنم، درخواست می کنم
-
استدعا کردن (نادر)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
invocate
-
استدعا کردن با سوگند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
conjure
-
فرمان یادستوری بصورت استدعا
دیکشنری فارسی به عربی
هدية