استشراءلغتنامه دهخدااستشراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خشمگین شدن . (منتهی الارب ). || حریص شدن . || بزرگ و دشوار شدن امور. (منتهی الارب ). || ستهیدن . (منتهی الارب ). بستهیدن ستور در رفتن و مرد در کار. (تاج المصادر بیهقی ).
هشتسراییoctet 2واژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ موسیقی که برای هشت خواننده یا هشت نوازنده تصنیف شده باشد متـ . هشتنوازی
مستسریلغتنامه دهخدامستسری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استسراء. آنکه به شب سیر می کند. || آنکه بهترین ستور را بر می گزیند. (ناظم الاطباء). || آنکه با «سریه » و گروه سپاهیان خارج می گردد. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به استسراء شود.
استسرارلغتنامه دهخدااستسرار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سریه گرفتن . (منتهی الارب ). استسراء. || پنهان شدن . (منتهی الارب ). نهان شدن . پنهان شدن ماه . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).