استقصاءدیکشنری عربی به فارسیاستنطاق , تفتيش عقايد مذهبي از طرف کليسا , جستجو , تفحص , بررسى , تفتيش , تجسس
استقصاءلغتنامه دهخدااستقصاء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) جهد تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کوشش تمام کردن . (منتهی الارب ). سعی و کوشش بسیار. (غیاث ). || طلب نهایت چیزی کردن . (غیاث ). || به نهایت چیزی رسیدن . (منتهی الارب ) (غیاث ). تقصی . به غایت رسیدن . به پایان رسیدن . به قصوای امری رسیدن
استقصافرهنگ فارسی عمید۱. کوشش، تفحص، و تحقیق کردن در امری.۲. کوشش تمام کردن در مسئلهای و به نهایت آن رسیدن؛ بررسی دقیق کردن و امری را به آخر رساندن.
استقصاء الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسینظرسنجى افكار عمومى , همه پرسى , نظرخواهى همگانى , نظرسنجى همگانى , سنجش افكار عمومى
استقصاء الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسینظرسنجى افكار عمومى , همه پرسى , نظرخواهى همگانى , نظرسنجى همگانى , سنجش افكار عمومى
استقصاء الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسینظرسنجى افكار عمومى , همه پرسى , نظرخواهى همگانى , نظرسنجى همگانى , سنجش افكار عمومى