لغتنامه دهخدا
استنکال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عقوبت کردن : شیخ جلیل احمدبن الحسن بهرات رسید و روعت حکم و هیبت امر او ظلم را دست بربست و رایت ظلمه نگونسار کرد، هر آنچه در ایام هرج و مرج از دخل و خرج اندوخته بودند و باختذال و استنکال فراهم آورده ، از ایشان بستد بلطف و عن