استهطاعلغتنامه دهخدااستهطاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گردن راست فراز کردن و پست کردن سر را. (از منتهی الارب ).
استحثاءلغتنامه دهخدااستحثاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خاک زدن هر یک بر روی دیگری . (منتهی الارب ).خاک پاشیدن هر یک بر روی دیگری . خاک بهم افشاندن .
استعطاءلغتنامه دهخدااستعطاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عطا خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (زوزنی ).
مستهطعلغتنامه دهخدامستهطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) شتر مسرع و شتاب کننده در حرکت خویش . (از اقرب الموارد). و رجوع به استهطاع شود.